جام جهان بین

ما یه عمره تو صفیم، خدایا! خوشبختی چی شد؟

جام جهان بین

ما یه عمره تو صفیم، خدایا! خوشبختی چی شد؟

شنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۰۰ ق.ظ

مرورگری با فونت خرچنگ قورباغه!

دیروز به لطف یه سری مشکلات که سیستمم داشت تصمیم گرفتم که ویندوزش رو عوض کنم.

خب یه سری از مشکلات نرم افزاریم اینجوری حل شد.مثلا چراغ باتری لپ تاپ وقتی باتری 100 درصد میشد، خیلی وقت بود سبز نمیشد و به لطف ویندوز عوض کردن درست شد.رایترمم خراب بوده که باید چکش کنم ببینم کار میکنه یا نه.
اما مشکل اساسی با فونت هاست.من پوشه فونت هامو کپی کردم و هر سری که ویندوز رو عوض میکنم حدود دو هزار تا فونت نصب میکنم.به دلیل کارهای گرافیکی و کارهای دیگه خیلیاشون نیازمن!(الکی خنده ( چقدر شکلک های اینجا زشتن! ))
وقتی فونت ها رو نصب میکنم مرورگر کروم فونت هاش بهم میریزه و قاطی میکنه.
راه حل این مشکل به صورت زیره:
  1. آدرس chrome://flags/ رو توی آدرس بار مرورگر کروم وارد کنید.
  2. بعد دنبال Direct Write بگردید و زیرش لینک  Enable رو کلیک کنید تا غیرفعال (Disable) بشه.
  3. آخر صفحه برید و روی دکمه ی Relunch کلیک کنید تا مرورگر دوباره لود بشه.
  4. تموم شد...

اینم از راه حل مشکل من.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۰۰
محمدجواد جهان بین
سه شنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۱۷ ق.ظ

هنوز دلم واسه تو تنگ میشه...

الان تازه میفهمم وقتی که میگن کمرم شکست یعنی چی... وقتی انتظار و انتظار و انتظار میکشی و آخرش هیچ...مثل همین کبوتر زیر ایون پر زد و رفت!
تازه میفهمم کمرم شکست رو کی استفاده میکنه و چرا استفاده میکنه. مردی که روزی کوهی از ایستادگی و غرور بود، حالا صاف تو چشمات نگاه میکنه ، اشک سفیدی چشماش رو نمناک میکنه و با صدای خفه میگه : کمرم شکسته برادر!
تازه میفهمم کمرم شکست چه دردیه... چه حسیه... چه زجریه ........................................................................وقتی که کمرم شکست!
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۷
محمدجواد جهان بین

بنام یزدان پاک و منزه

بعد از اینکه بلاگفا به لقاالله پیوست، مجبور شدم که بیام اینور.تعریف اینجا رو زیاد شنیده بودم.قبلنم یه وبلاگ داشتم توش که پاکش کردم.حالا دوباره شروع به فعالیت میکنم اینجا.

خب خب خب

سلام به دوستان قدیم و جدید

اینجا قراره باهم یه مدتی رو بگذرونیم و یه سری چیزها رو به اشتراک بذاریم و یاد بگیریم و بگذریم و گریه کنیم و بخندیم و کلا دور هم دیگه معرفت پیدا کنیم و رشد کنیم.

طبق روال همیشه ی وبلاگهام و متن هام و طبق سنت نویسندگان و شاعران بزرگ کشور با نام خدا شروع کردیم و چون میخوام معرفت هایی پیدا کنیم و پیشرفت کنیم درکنار هم یه موضوع رو فعلا مطرح میکنم باشه تا بعدا بیایم و موضوعات جدید بگیم باهم.

امروز بعد از شاید نزدیک به 15 سال کتابی که گم کرده بودم رو پیدا کردم و شروع کردم اولش رو خوندن. اسم کتاب عالم عجیب ارواح نوشته ی سید حسن ابطحی هستش. توی کتاب پیرامون عالم ارواح ،مثال ها و سخن هایی گفته شده.پیرامون عالم ذر گفته و پیرامون یه سری مسائل مثال هایی از افراد مختلف در ایران نوشته شده.

بخشی از کتاب پیرامون عالم ذر گفته که عالمی بوده قبل از عالم حال و توی اون عالم خدا از روح ها قول و قرارهایی میگیره.بعد از شروع کرده مثال هایی زده و احادیثی بیان کرده که روح توی اون عالم با روح های دیگه سرگرمه و خوشحال و شاد و شنگول و معاشرت دارن و اینا.بعدش که وارد این عالم میشه اگه اون شخصی که توی عالم ذر باهاش بوده رو ببینه باهاش ارتباط نزدیکی میکنه با اینکه نمیدونه طرف کیه و نمیشناستش.

اینا همه خوب اما سوالی مطرح میشه واسه من اینجا.اگه توی اون عالم مشغول به گفتگو هستن و معاشرت روح ها.(طبق نوشته کتاب حتی حرف میزنن و میگن مثلا حامد داره برمیگرده پیشمون). پس یعنی ذهن دارن و هوش. خب خوبه تا اینجا. اما وقتی اون روح متولد میشه و بزرگ میشه همه چیز یادش رفته و نمیدونه مثلا حامد کیه.و آموخته های قبلش یادش میره.

الان سوالم اینه اگه ما میمیریم -در واقع از جهانی به جهانی دیگه میریم- و فراموش میکنیم توی جهان قبل چی بودیم و چیکار کردیم، عملا خوندن و یاد گرفتن به چه دردی میخوره؟ مگه نمیگن تنها تفکرات ادمیه که باهاش جابجا میشه و براش باقی میمونه؟ پس چی شد؟ چرا از عالم ذر به حالم حال نموندن؟!!!

آیا تلاش و تکاپو توی دنیای فعلی عملا بی هدف و بی فایده نمیشه؟ چون نه جسم رو میبریم با خودمون نه روحی که چیزی ازش مونده باشه توی حافظه اش که بشه ازش استفاده کرد توی عالم دیگر.


اینو داشته باشید تا آینده...


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۳۵
محمدجواد جهان بین